علی (علیه السلام) و مرد کافر Ali (PBUH) and The unbeliever
روزی در بیرون شهر کوفه، علی علیه السلام با یک نفر کافر برخورد کرد. مرد کافر، علی علیه السلام را نمیشناخت. از مقصد حضرت پرسید. معلوم شد امام به کوفه میرود و مرد کافر به جای دیگر.
Once outside the city of Kufa,Imam Ali met by an infidel. The unbeliever, whom did not know Ali ,asked his destination. It turned out his plans to go to Kufa and The unbeliever elsewhere.
راه مشترک را بر صمیمیت و دوستی پیمودند تا به دو راهی رسیدند. مرد کافر با کمال تعجب مشاهده کرد که رفیق مسلمانش از آن طرف که راه کوفه بود نرفت و در مسیری که او انتخاب کرد، به همراهی با وی ادامه داد.
They walked the common way with intimacy and friendship, Then reached the two ways.
The unbeliever observed Surprisingly Muslim man didn,t go to other side to Kufa and continued with the path he(The unbeliever) chose!
از او پرسید: «مگر شما نگفتید که میخواهم به کوفه بروم؟»
He asked: "Did you not say that I want to go to Kufa?"
علی علیه السلام بی آن که خود را معرفی کند، فرمود: «چرا».
Ali without having introduce himself, he said “yes”
مرد کافر گفت: «پس چرا از این مسیر می آیی، حال آن که راه کوفه از آن سو است؟»
. The unbeliever said: "So Why do you come this way, while the other hand is a way of Kufa?"
حضرت فرمود: «من میدانم، ولی از شرایط مصاحبت خوب این است که هنگام جدایی، انسان رفیق خود را مقداری بدرقه کند و پیامبر ما این چنین فرمان داده است».
مرد کافر گفت: «آیا پیغمبر شما چنین دستور داده است؟»
The unbeliever, "Did youre Prophet has ordere that?"
امام فرمود: «بلی»
Imam said: “yes”
آن مرد گفت: «پس پیغمبر شما که این چنین نفوذ و قدرتی در میان مردم پیدا کرد و به این سرعت دینش در جهان رایج شد، حتما به دلیل همین اخلاق کریمه اش بوده است. پس من هم شهادت میدهم که بر دین شما هستم».
"The man said," then you prophet who has found so influential among the people and his religion quickly became popular in the world, it was because of his good behavior. So I also affirm that I am on your religion. "
سپس با حضرت به کوفه آمد.
Then came with Ali to Kufa.
چقدر زیبایی...وچقدر فاصله داریم ما....
دوستتون دارم یاعلی مدد